از اقتدارگرایی حزبی به اقتدارگرایی فردی
به گزارش پایگاه خبری اقتصادی معاصر به نقل از جهان صنعت، پیش از شی، تنها مائو تسه تونگ بنیانگذار چین کمونیست توانسته بود هم بر حزب و هم ساختار اصلی دولت چین برای مدتی طولانی و مادامالعمر تسلط داشته باشد؛ به همین دلیل هم هست که اغلب کارشناسان شی جینپینگ را مائوی قرن جدید معرفی کرده و معتقدند با توجه به اصلاحاتی که در سال ۲۰۱۸ در قانون اساسی این کشور صورت گرفته، فرآیند مادامالعمر شدن رهبری شی بر دومین اقتصاد بزرگ جهان کلید خورده است.
در مراسمی که به همین منظور به صورت زنده از تلویزیون ملی چین منتشر شده، اقدام نمادین شی قابل توجه بود. وی دست راست خود را به صورت مشتکرده بالا گرفته و دست چپ خود را نیز روی نسخهای قرمزرنگ از قانون اساسی چین گذاشته و به صراحت اعلام کرد: یک کشور سوسیالیستی مرفه، قوی، دموکراتیک، متمدن، هماهنگ و بزرگ مدرن میسازد.
چرا دوره سوم رهبری شی مهم است؟
آغاز سومین دوره ریاستجمهوری شی از آنجا حائز اهمیت است که وی در طول چند سال اخیر اصلاحاتی بیسابقه و اساسی در راس هرم قدرت حزب کمونیست انجام داده و در کنگره آخر نیز برخی از مقامات باسابقه و قدرتمند حزب را تغییر داده و افراد نزدیک به خود را به دفتر سیاسی اضافه کرده است. در دوران او اقتصاد بازار چین نیز دستخوش تغییرات مهمی شده؛ به طوری که اکنون بخش خصوصی این کشور بهطور فزایندهای تحت سیطره دولت قرار گرفته و دیگر آن آزادی عمل سالهای قبل را ندارد. همچنین از زمان روی کار آمدن شی در سال ۲۰۱۲، رویکرد سیاست خارجی اقتصادمحور چین تبدیل به سیاست ژئواستراتژیک در عرصه بینالمللی شده است. این بدان معناست که براساس نظریه سیکل قدرت چینیها به موازات قدرت اقتصادی خود در حال ایفای نقش گسترده در حوزه ژئوپلیتیک جهانی شده و به همین منظور هم با قدرتهای غربی به خصوص ایالات متحده آمریکا دچار واگراییهای اساسی شدهاند.
ظهور و بروز شی به عنوان قدرتمندترین فرد چین در حالی صورت گرفته که امروز برخی از کارشناسان معتقدند در روند سیاسی این کشور یک دگردیسی اساسی صورت گرفته است. یعنی ساختار قدرت چین امروز و با قدرت بلامنازع شی از اقتدارگرایی حزبی به سمت اقتدارگرایی فردی سوق پیدا کرده است. به همین دلیل در طول ۵ سال آینده چین متفاوتتری در عرصه بینالمللی و داخلی را مشاهده خواهیم کرد، زیرا اولا شی جینپینگ از سال۲۰۱۸ و با تغییر قانون اساسی شرایط را برای رهبری مادامالعمر خود فراهم کرده و در ساختار سیاسی حزب نیز تصفیههای اساسی انجام داده و از سوی دیگر به واسطه مناسبات جهانی و چالشهای اقتصادی که امروز پکن با آن دست به گریبان است، ادامه فرآیندهای قبلی امکانپذیر نخواهد بود.
چین متفاوت در سیاست و اقتصاد
در همین رابطه طبق گزارشی که گاردین روز گذشته منتشر کرده است، یکی از مهمترین تحولات چین در دوره سوم ریاستجمهوری شی، بحث اختلافات اساسی پکن به واشنگتن است. پس از آغاز جنگ تجاری جدی میان دو کشور که از زمان ریاستجمهوری دونالد ترامپ کلید خورد، امروز چینیها علاوه بر مسائل اقتصادی و چالشهایی که در حوزه فناوری با آمریکا دارند، در حوزه جنگ اوکراین و تایوان نیز عملا با غرب درگیر هستند. به عنوان مثال شاهد هستیم که در طول هفتههای اخیر دائما از سوی مقامات و رسانههای غربی این موضوع مورد تاکید قرار میگیرد که چین در جنگ اوکراین در حال یاری رساندن به روسیه بوده و ارسال سلاح برای روسها از نظر آنها غیرقابل توجیه است. به همین دلیل هم بود که شی در سخنرانی خود در کنگره به صراحت از ایجاد محدودیت، سرکوب و محاصره چین از سوی آمریکا انتقاد کرد. او همچنین تاکید کرده که چین باید شجاعت مبارزه را داشته باشد، چرا که با تغییرات عمیق و پیچیدهای در عرصه داخلی و بینالمللی روبهرو است. مساله مهم دیگری که در روابط میان چین و غرب به خصوص ایالات متحده تاثیر داشته موضوع تایوان است. برخی از کارشناسان و مقامات غربی معتقدند که ممکن است تایوان از سوی چین به اوکراین دوم تبدیل شود. این مساله در حالی مورد تاکید قرار گرفته که چین باز هم بودجه نظامی خود را افزایش داده و شی نیز در سخنرانیهای اخیر خود اتحاد مجدد با تایوان را از جمله اولویتهای سیاست خود اعلام کرده است. در همین رابطه است که شاهد هستیم ماه گذشته ویلیام برنز رییس سیا، مدعی شده بود مطابق اطلاعاتی که آمریکا دریافت کرده، شی به ارتش چین دستور داده که تا سال ۲۰۲۷ آماده حمله به تایوان باشد.
البته با توجه به مناسباتی که امروز پکن با نظام جهانی دارد، بحث تایوان و احتمال حمله به این کشور از سوی چین امری ثانوی محسوب میشود و بسیاری از ناظران معتقدند تایوان نقش کارت بازی برای پکن را ایفا میکند. در واقع مساله مهم و اساسی امروز موضوع مناسبات اقتصادی چین با نظام جهانی است که امروزه با بحث رکود و تورم مواجه است. در این رابطه رونق اقتصادی چین که با کنار گذاشتن سیاست کووید صفر در دستور کار حزب کمونیست قرار گرفته میتواند با توجه به مساله تقاضا در زنجیره تامین جهانی اثرگذار باشد و برای سایر اقتصادهای توسعهیافته، ایجاد چالش کند. از سوی دیگر کندی اقتصاد چین نیز با توجه به اینکه به عنوان کارخانه جهانی معروف است، سبب میشود اقتصاد جهانی که با رکود مواجه است، با مشکلات بیشتری روبهرو شود. به همین دلیل است که دوران سوم ریاستجمهوری چین علاوه بر ابعاد داخلی، روی مناسبات خارجی و بینالمللی این کشور اثری خاص و تعیینکننده خواهد داشت.