در سوگ حنجره طلایی آواز ایران
جهان صنعت: . یکی از خوانندگان پروژه «گلها» که بخش اعظمی از شهرت خود را از آواز به دست آورد.مرحوم علیاکبر گلپایگانی ملقب به «گلپا» ستارهای در موسیقی ردیف دستگاهی ایران بود که گستره وسیعی از فعالیتهای این هنرمند فقید مرهون تلاشهای بیوقفهاش در رادیویی بود که بسیاری از شنوندگان کوچه و بازار که تعلقخاطری به برخی دیدگاههای روشنفکرانه غلط روزگارشان نداشتند، در بسیاری از اوقات پای جعبه بزرگ رادیویی مینشستند تا صدای خواننده محبوبشان اکبر گلپایگانی به گوششان برسد؛ هنرمندی ممتاز که در کنار رفیق و استادش مرحوم نورعلیخان برومند و بسیاری دیگر از هنرمندان نقش مهمی در ثبت یکی از مشهورترین ردیفهای آوازی ایفا کرد و روشنکننده مسیری بود که از پس حضور تعداد اندکی از هنرمندان، موجب ارتقای جایگاه فرهنگ آوازخوانی در میان مردم شد و شرایطی را فراهم کرد تا بهترین و ماندگارترین ملودیهای موسیقی از این هنرمند پیشگام در ذهن شنیداری مردم باقی بماند.
مسیر هنری
زندهیاد علیاکبر گلپایگانی دهم بهمن ماه سال ۱۳۱۲ در تهران متولد شد. این هنرمند در سال ۱۳۱۸ بود که پس از ورود به دبستان فرهنگ به عنوان قاری قرآن مدرسه برگزیده شد و از این پس بود که به فراگیری مقدمات آواز و خوانندگی موسیقی ایرانی پرداخت. او پس از نقلمکان از محله «تکیه زرگرها» به خیابان آبشار و ثبتنام در کلاس چهارم ابتدایی در دبستان «اقبال» با جهانگیر ملک از هنرمندان شاخص موسیقی ایرانی به فراگیری موسیقی پرداخت. روندی که علاوه بر موسیقی به شکل جالبتوجهی با ورزش فوتبال ممزوج شد و در سال ۱۳۲۴ بود که با ثبتنام اکبر در دبیرستان بدر سرچشمه، او به عضویت تیم فوتبال باشگاه تهرانجوان در رده سنی نوجوانان به مربیگری حسین فکری درآمد و حتی با این تیم باشگاهی توانست عنوان قهرمانی تهران را نیز در سال ۱۳۲۵ کسب کند. این هنرمند اما همچنان به موسیقی به گونهای دیگر نگاه میکرد و از پس همین آموزهها و دیدگاهها بود که در سال ۱۳۲۶ در اولین تجربه شرکت در یک گروه کُر به رهبری ایرج گلسرخی، به حضورش در موسیقی شکل جدیتری داد و ماجرا را به سمتی هدایت کرد که به واسطه پیشینه آوازی و آموزشی خود در حوزه تعزیهخوانی حتی به عنوان بازیگر نیز فعالیتی در یک نمایش به کارگردانی شاپور قریب را در سال ۱۳۲۶ تجربه کند؛ مسیری که اگرچه با آینده آموزشی او به واسطه حضور در مدرسه نظام به سال ۱۳۲۷ منافات زیادی داشت، اما موجب شد تا به دلیل علاقهمندیهای زیاد این هنرمند مستعد در همانجا به عضویت انجمن موسیقی این مرکز نظامی درآید. شرایطی که موجبات آغاز دوستیاش با حسین خواجهامیری (ایرج)، جمشید مشایخی و دیگران شد. وی در ادامه مسیری که برای خود انتخاب کرده بود، پس از طی مراحل ابتدایی آموزش موسیقی نزد پدرش حسین گلپایگانی که به او حسین بلبل هم میگفتند با حسن یکرنگی از شاگردان اقبالالسطان آشنا شد و در محضر او به فراگیری جدی موسیقی ایرانی به ویژه خوانندگی پرداخت. فرصتی که به واسطه حضور اکبر و دیگر رفیقانش هم برای استاد حسن که فلج بود، فرصت ارزشمندی را پدید آورد و هم موجب شد تا اکبر گلپایگانی به فراگیری گوشههای غریب و مهجور موسیقی ایرانی بپردازد. آشنایی اکبر جوان با نورعلی برومند از استادان پیشرو موسیقی ایرانی به واسطه کمکهای علی تجویدی به عنوان یکی دیگر از پیشگامان موسیقی ایران در سال ۱۳۳۰ فصل جدیدی از فعالیتهای گلپایگانی در عرصه موسیقی به حساب میآمد. مسیری که موجب پیوند مستحکمی میان او و مرحوم نورعلیخان برومند شد که توانست نقش ممتازی در ارتقای درجه هنری اکبر گلپایگانی ایفا کند. مسیری که هم موجب ایجاد رفاقتی مستحکمتر بین استاد و شاگرد و هم راهگشای فضایی شد که این هنرمند به واسطه آن توانست با هنرمندان درجه یک و ممتازی چون ابوالحسن صبا، طاهرزاده، اسماعیل ادب خوانساری، عبدالله دوامی، محمد ایرانیمجرد و یوسف فروتن در سال ۱۳۳۱ آشنا شود؛ چارچوبی که حتی با ورودش به دانشگاه افسری در سال ۱۳۳۲ متوقف نشد و وی همچنان قدرتمندانه به فعالیت در عرصه موسیقی به ویژه خوانندگی ادامه داد. این استمرار و تلاش بود که موجب شد وی به سال ۱۳۳۵ همراه با نورعلی برومند و علیاصغر بهاری پروژهای در موسیقی آوازی ایران را برای یونسکو تولید و اجرا کرده و آن را در قالب یک صفحه بزرگ در بازار منتشر کند.
شروع «گلها»
با حضور در دانشکده نقشهبرداری در سال ۱۳۳۶ مقدمه آغاز فصل تازهای از فعالیتهای «گلپا» در موسیقی شد. شرایطی که به سال ۱۳۳۷ با دعوت داود پیرنیا سرپرست و مبتکر برنامه تاریخی «گلها» او را وارد یک جریان مهم کرد و بالاخره زمان آن رسید که در اول فروردین سال ۱۳۳۸ علیاکبر گلپایگانی به عنوان یک خواننده ناشناس و جوان به اجرای قطعهای آوازی بدونساز با شعر حافظ بپردازد و پس از آن در سوم فروردین همان سال اولین آواز باساز او با شعری از بیژن ترقی و ملودی مرتضی محجوبی و پرویز یاحقی پیش روی مخاطبان قرار گرفت؛ مسیری که آغازگر فعالیتهای مهم و موثر او در حوزه خوانندگی بود و باعث شد تا به واسطه آثار متعدد و پرمخاطبی که با همراهی بزرگان موسیقی تولید میکند، هر روز بر شهرت و آوازه او میان مردم به واسطه خلاقیت، نبوغ، توانمندی و تیزهوشیای که در جهت آشناسازی مخاطب با موسیقی ایرانی داشت، افزونتر شود. ضبط اولین صفحه شخصی موسیقی در سال ۱۳۳۹، ضبط چهار صفحه و سفر به آمریکا با همراهی فرهنگ شریف در سال ۱۳۴۰، تدریس موسیقی ایرانی در دانشگاه USLE آمریکا به همراه فرهنگ شریف در سال ۱۳۴۰ به مدت سه ماه، اجرای کنسرت در لندن و هلند به سال ۱۳۴۰، ازدواج با گلرخ گرایلی در سال ۱۳۴۶، اجرای کنسرت در کویت همراه با فرهنگ شریف و امیرناصر افتتاح در سال ۱۳۴۸، بازی در فیلم سینمایی «حنجره طلایی» به کارگردانی مهدی میثاقیه در سال ۱۳۴۸، اجرای کنسرت در لندن با حبیبالله بدیعی در سال ۱۳۵۰، اجرای برنامه در مجموعه «رویال دایان لندن» در سال ۱۳۵۲، اجرای کنسرت در آمریکا با فریدون حافظی نوازنده تار در سال ۱۳۵۵، برگزاری کنسرت در افغانستان با همراهی احمدظاهر خواننده معروف افغانستانی و اجرای کنسرت در پاکستان و هندوستان به سال ۱۳۵۵ از جمله فعالیتهای مرحوم اکبر گلپایگانی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بود. فعالیتهایی که هریک دربرگیرنده خاطرات و روایتهای متعددی است که این هنرمند پیشگام موسیقی ایرانی در گفتوگوها و مصاحبههای مختلف به آن اشاراتی داشته است.
توقف یک صدا
فعالیتهای این خواننده پیشگام موسیقی ایرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا مدتها متوقف شد. شرایطی که برای او دربرگیرنده چالشها، حاشیهها و اتفاقات جالبتوجهی بود که وی طی سالهای اخیر در مصاحبهها و گفتوگوهای متعددی که با روزنامهنگاران و خبرنگاران مطرح حوزه موسیقی داشته، اشارههایی به آن کرده است. مسیری پرفرازونشیب که در برگیرنده گفتهها و ناگفتههای زیادی در حیات هنری مرحوم گلپایگانی بود و از او هنرمندی ساخت که شاید بتوان از او غیر از لقب «مرد حنجره طلایی موسیقی ایران» به عنوان «مخزن الاسرار موسیقی ایرانی» در دوره معاصر یاد کرد، چراکه طی دوران فعالیتش در عرصه موسیقی با شرایطی مواجه شد که دوستان و یاران نزدیک او میدانند دربرگیرنده چه داستانها و قصههایی بود؛ قصههایی که به طور حتم در حافظه تاریخ فرهنگ و هنر این سرزمین باقی میماند و مملو از حرفهایی است که درباره آن ساعتها میتوان مطلب نوشت. البته اکبر گلپایگانی در سال ۱۳۷۳ بود که در آمریکا کنسرتهایی را برگزار کرد و مدتی بعد هم میزبان مخاطبان خود در لندن طی سال ۱۳۷۸ بود. مسیری که بعدها از سال ۱۳۸۲ به بعد منجر به تولید آلبوم «مست عشق» با آهنگسازی فضلالله توکل و تدوین تهمورس پورناظری، «عقیق» به آهنگسازی فضلالله توکل و تدوین تهمورس پورناظری، «روی برگی بنویس عشق» با آهنگ و تنظیم علی تجویدی و فضلالله توکل، «موی سپید» به آهنگسازی فضلالله توکل و «دل ایدل»، «بزم عاشقان»، «چرا عاشق نباشم»، «قدر محبت» شد. شرایطی که اگرچه به دلایل مختلف موقعیتهای مستمری را برای برگزاری کنسرت توسط گلپایگانی فراهم نکرد اما دربرگیرنده مسائل و حواشی مختلفی بود که میتوان از جهات مختلفی روی آن تمرکز کرد.